اعتماد

 

 

 مقدمه:

در این پست، پیرو اهداف اجتماعی وبلاگ نازنین پسر به بحث اعتماد در امر مقدس ازدواج و با دید وسیع تری در خانواده می پردازم. 

 

دل نوشت:  

به نظر می رسد در اوضاع کنونی جامعه، اعتماد کردن به دیگران امر بس دشوار باشد. 

زیرا در بسیاری از موارد صداقت رخت بر بسته و دروغگویی غالب شده است.    

در اینجا به ذکر دو اتفاق که اخیرا در آشنایان نزدیکم رخ داده است می پردازم: 

 

۱- نمونه ی قابل ستایش از اعتماد، و البته به نظر من درست، به شرح زیر می باشد:  

آقا پسر، بعد از جلسه خواستگاری، بله بران و بدون صیغه محرمیت، برای شناخت بیشتر با دختر خانم حتی به مهمانی می رود. ( البته این نکته قابل توجه است که هر دو نفر مذهبی بوده و حدود شرعی را کاملا رعایت می کنند.) که در واقع دو خانواده مجالی برای انتخاب درست و به دور از احساسات به دو جوان داده اند. 

 

۲- در نمونه دوم که می خواهم نقل کنم، خواهید دید که چگونه عدم اطمینان و صداقت مایه دردسر می باشد. 

خانواده ای به ظاهر مذهبی ( خانواده دختر خانم )، حتی بعد از عقد نیز به آقای داماد اجازه ندادند که به صورت درست دختر خانمشان را بشناسد ... یه جورایی مخفی کاری ... البته این زوج به خاطر ظاهر نمایی ها و البته دروغ گویی های خانواده دختر خانم طلاق گرفتند. 

 

طرح سوال: 

مسلما برای شما پیش آمده که در کاری بخواهید به کسی اعتماد کنید و حتما معیاری برای اینکار داشته اید. 

حال برای امر مقدس ازدواج،‌ با این اوضاع و احوال جامعه چه راه حلی پیش نهاد می کنید؟

 


 

پ ن نازنین پسر: 

۱- با سلام 

 این مطلب یه جورایی شبیه مطلب قبله ... ولی مسئله اصلی نقل اون دو مورد از اعتماد بود ...